خلاصه
داستان : شرک احساس میکنه که اهلی شده. صدای غرشش رو از دست داده.
غرشی که تا بوجود میومد همه روستاییان پا به فرار میگذاشتن. برای اینکه
قدرت غول بودن و جذبه اش را دوباره بدست بیاره به مقابله با
Rumpelstiltskin میره اما روش درستی انتخاب نکرده. الاغه صاحب پیدا کرده و
گربه چاق و تنبل شده و فیونا...
